همانند پلی بودم برای عبورت 


به فکر تخریب من نباش 


رسیدی دست تکان بده 


من خود فرو میریزم … 

تنهایی من همان انتظار است

0019Love Hand تنهایی من، همان انتظارم است!

تنهایی من، همان انتظارم است
و انتظارم، همان عشق!
و عشق تنها بهانه ی بودنم!
بی بهانه ام نکن!

بعد از رفتن تو
چقدر غریب شده ام میان این همه آشنا…
چند روزی است حجم تنهایی را بر روی قاب آبی دلم نقاشی می کنم
نه
قلم در دست من نیست
من نقاش این تنهایی نیستم

این خاطرات شب چشمانت است که
قلم در دست گرفته..
و به حرمت شبهای تلخ من

بعد از رفتن تو
حجم تنهایی را بر قاب دلم نقاشی می کند
جز تو…!

پیامک


خدایا.... کاش کسی را که قسمت دیگریست سر راهم قرار ندهی........ تا شبهای دلتنگیش برای من و روزهای خوشیش برای دیگری.......


سالهــــــــــا دویده ام . . . با قلبـــــــــی معلق و پایـــی در هــــوا ... دیگــــر طــاقت رویاهــــایم تمــــــــــام شده است ... دلــــــــــم رسیدن می خواهــــــد. . . !

آدمها را دوست دارم ، همانهایی که بدی هیچکس را باور ندارند ، همانهایی که برای همه لبخند دارند ، همانهایی که بوی ناب انسانیت میدهند ، و من باور دارم که تو از همانهایی .

وقتی خداحافظی میکنیم چه انرژی عظیمی می خواهد کنترل اولین قطره ی اشک برای نچکیدن . .

تو را آرزو نخواهم کرد ، هیچ وقت ! تو را لحظه ای خواهم پذیرفت که خودت بیایی ، با دل خود نه با آرزوی من .

 تا تو هستی که دستانم را بگیری، آرزو میکنم هر روز زمین بخورم! کاش تابستانها هم برفی بود !

 این روزها هوای مرا نداری ، خفه نمیشوی ؟ بی هوای من !

سفری به دور دنیاست ، وقتی دستانم تا انتها ، رویت را نوازش می کنند . .

 نفست باران است دل من تشنه ی باریدن ابر , دل بی چتر مرا مهمان کن !

پایان سریال دروغ هایت بود آخرین لبخندت ، و چه ساده بودم من که تا تیتراژ پایانی به پای تو نشستم .


...

0954Tanhae خوشبختی همین در کنار هم بودن‌ هاست

خوشبختی همین در کنار هم بودن‌ هاست
همین دوست داشتن‌ هاست
درآغوش گرفتن ‌هاست
خوشبختی همین لحظه ‌های ماست،
همین ثانیه‌هایی‌ ست که در شتاب زندگی گمشان کرده‌ایم!!
ثانیه ها را دریابیم …

 

به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد
 به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد
و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است.

خودت رو به من عادت نده....

خـــود را به من عادت نده مــــن مثــل هرکــس نیستـم
یک روز هستم پـــــیش تو یک روز دیـــگر نیستــــــم
از من مخواه عاشـق شدن عاشقـــی سرابی بیش نیست
آن کس که از مـن ساختند جزسایه ایی ازخویش نیست
هرگــز بـرایــــم دل مـــده چشمــــــان خود را تر نکـن
این وضع پـــر آشوب من آشفتــــــه و بـدتــــــر نکـــن
هرگــــز نگویی خواهمت من دوســــــــتت دارم هنـوز
تو حیف هستی نازنیــــــن در پای بی مهـــــــرم نسـوز
سر مستـــی و دلـــــدادگی ازمن گذشتس خستـه ام

من از عمق رفاقت ها، من از لطف صـداقت ها، من از بازی نور در سینه بی قلب ظلمت ها نمی ترسم، من از حرف جــــدایی ها، مرگ آشنایی ها، من از میلاد تلخ بی وفــــــــایی ها می ترسم.
من از پروانــه بودن ها، من از دیــوانه بودن ها، من از بـازی یک شعلهٔ سوزنده که آتش زده بر دامان پروانه نمی ترسم، من از هیچ بودن ها، از عشـــــــق نداشتن ها، از بی کسی و خلوت انسانها می ترسم